والیزاده در این نشست گفت: شهریار عباسی نویسندهای متفاوت از نظر زبان، بیان و رویکرد به ادبیات دفاعمقدس است. برخی«دختر لوتی» را یک اثر ضدجنگ برشمردهاند، منتقدینی که قائل به چنین دیدگاهی هستند براساس برخی از مولفههای موجود در داستان این اعتقاد را دارند. پرسشگری لازمه هر انسان آگاهی است، اما روشنفکر طلبکار فقط ایرادی را مطرح میکند و از کنار آن میگذرد، ولی روشنفکر صاحبکار خود را در بطن کار میبیند و اگر سئوالی ایجاد میکند به دنبال پاسخ آن نیز هست. این مسأله درباره این کتاب نیز مصداق دارد.
معاون فرهنگی و هنری موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس، تصریح کرد: مهمترین ویژگی این داستان، برگشت به هویت و جوهره فرد است. بهرغم روال خطی داستان، اما برخی عناصر پستمدرنیسم مانند عدم قطعیت و برگشت به سنت را در آن میبینیم. بهره قوی از زادبوم یکی از شاخصههای یک نویسنده موفق است که شهریار عباسی در داستان خود به شکل اعلا از آن بهره برده است. پرسشگری عالمانه و پاسخهای ظریفی که به برخی فراز و نشیبهای فضای جنگ داده شده، این داستان را به یکی از داستانهای موفق دفاعمقدس تبدیل کرده است. جنگ و انقلاب دو پدیده بسیار مهم در تاریخ معاصر ما هستند
ادبیات جنگ مظلوم واقع شده است نویسنده کتاب «نخلهای بیسر» ادامه داد: نقد خود درباره کتاب را از اسم آن شروع میکنم. به اعتقاد من اولین چیزی که ما را به خواندن یا نخواندن کتابی علاقهمند میکند، اسم کتاب است. نام یک کتاب در جذب مخاطب بسیار تاثیرگذار است و به اعتقاد من لوتیبودن یک دختر، جذابیت ایجاد میکند. مورد بعدی ظاهر کتاب است که مخاطب را جذب میکند. چشمان قرمز دخترک ایلیاتی در روی جلد کتاب با متن آن همخوانی دارد، ولی آرایش چشمانش چندان مرتبط نیست. نکته جالب دیگر مربوط به بخشهای کتاب است؛ همه عنوانهای بخشها دوسیلابی بوده و به حرف «ر» ختم میشود که به بیان نویسنده دوسیلابی بودن عنوانها با توجه به ضربآهنگ کتاب انتخاب شده، ولی ختم شدن به حرف «ر» اتفاقی بوده است. فراست بیان کرد: وقتی کتابی را برای خواندن در دست میگیریم، اولین نکته این است که آن کتاب چقدر ما را درگیر میکند. البته جدا از درگیرکردن ذهن، باید ما را دلبسته هم بکند و از آن لذت ببریم. وقتی این کتاب را خواندم حس کردم آن درگیری در ابتدای رمان وجود دارد. وقتی نثر کتاب را خواندم بازهم دیدم آن دلبستگی و درگیری ذهنی در متن هم دیده میشود. در تعریف کلی میتوان به این رمان، عنوان رمان خوب را اطلاق کرد. نویسنده کتاب «گلاب خانوم» افزود: بهنظر من اولین دغدغه این کتاب هویت است و جنگ در پسزمینه بسیار خوب از سوی نویسنده مطرح شده است بهطوریکه خواننده احساس میکند، جنگ مساله اصلی رمان است، در حالیکه موضوع اصلی کتاب جستجوی هویت بوده است. در شروع رمان هیچ بویی از جنگ احساس نمیکنیم که این یک نقطه مثبت است. از بس که در معرفی جنگ بد عمل کردهایم، اگر جوانان امروز ببینند کتابی درباره جنگ است، بالای 40 درصد کتاب را زمین میگذارند. نویسنده این کتاب بدون اینکه اسمی از جنگ ببرد، زندگیای را مطرح میکند که خواننده را دلبسته کرده و وقتی درگیر زندگی آدمهای داستان میشویم، کمکم جنگ برای ما اهمیت پیدا میکند و نمیتوان آن را رها کرد. وی گفت: بعد از عملکردهای غلط ما در این حوزه، آن عده از آدمهایی که اهل داستان جنگ نیستند، با قلم شیوا و تاثیرگذار نویسندگانی مانند شهریار عباسی، کتابهای این حوزه را میخوانند. مورد دیگری که نویسنده به زیبایی از عهده آن برآمده، درباره شخصیتهای داستان است که هرچند نمود فیزیکی ویژهای ندارند، ولی عملکرد و مرام این آدمها بسیار درخشان توصیف شده است. دیالوگهای کتاب دارای شخصیتپردازی، فرهنگسازی و حتی زیرگفتار هستند. خواننده اینگونه شخصیتپردازیها را میپذیرد و رمان را باور میکند. فراست درباره فضاسازیهای این رمان نیز اظهار کرد: تصاویری از سوی نویسنده ترسیم شده که افرادی را که دنیا جنگ را ندیده و تجربه نکردهاند به آن فضا میبرد، ولی این تصاویر با همه زیبایی که دارند بهنظرم بازهم کم است. تصویرسازیهای بیشتر میتوانست به زندهتر کردن و دلنشینتر کردن رمان کمک کند. همچنین درباره زبان داستان نیز باید گفت با همه زیباییها ولی در مواردی میتوانست با توجه بیشتر به گویشهای بومی به جذابیت بیشتر داستان کمک کند. اسمهای شخصیتها نیز بسیار زیبا و دلنشین انتخاب شده، اما این سوال پیش میآید که آیا یک پدر ایلیاتی و بیسواد میتواند چنین اسمهایی را برای فرزندانش انتخاب کند؟ فراست در پایان گفت: واقعا جای اینگونه گفتوگوها درباره ادبیات و بهویژه ادبیات دفاعمقدس بسیار خالی است و امیدواریم این جلسات صادقانه استمرار داشته باشد.
|
١٥:٠٦ – سه شنبه ١٢ تير ١٣٩٧ / شماره : ٢٥٢٧ / تعداد نمایش :